کد مطلب:1844
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:22
حضرت امام در نامه خود به گورباچف فرمود با ماديت نميتوان بشريت را از بحران عدم اعتقاد به معنويت بهدرآورد. منظور امام از ماديت و معنويت چيست؟
منظور از ماديت، همان طور كه قبلاً گفتيم، همه چيز را در جهان مادي ديدن و وجود و هستي و سعادت و زندگي و معناي انسانيت و زندگي و فعاليتهاي انسان را در ماديت و زندگي ماشيني خلاصه كردن. در اين نگاه انسان خوشبختي و لذت زندگي و روابط انسانها با يكديگر و همه چيز را در روابط مادي و زندگي مادي ميبيند و نگاه به انسانها، نگاه ابزاري و سودپرستانه است. به چيزي غير از جهان مادي اعتقاد ندارد و به همين علت خداوند ناظر بر تمام هستي را ناديده گرفته و به روز بازپسين و حسابرسي اعتقاد ندارد.
انسان سودپرست است و براي رسيدن به سود مادي، دست به هر كاري خواهد زد. اما معنويت آن است كه به خدا و قيامت معتقد بوده و زندگي را هدفمند ميداند. نيز براي انسان، كرامت و ارزش انساني معتقد است و او خواستهها و لذتها را در ماده و جسم خلاصه نميكند، بلكه به انسان حقيقتي برتر معتقد است و براي تمام خلقت معنا و هدفي معتقد است. انسان را به صورت ابزار و وسيلهاي براي رسيدن به خواستهها نمينگرد، بلكه آنها را مخلوقات الهي كه بايد به آنها كمك كرد و نيازهايشان را برطرف نمود. نقطه مقابل تمام آن چيزي است كه در مورد ماديت و مادي گرايي گفته شده است.
اما اين كه چرا با ماديت نميتوان از بحران عدم معنويت خارج شد، علتش اين است: كسي كه مادي است و اعتقادي به خدا ندارد و حقيقت انسان را منحصر در بُعد مادي و لذتها و سود مادي ميبيند، نميتواند نيازهاي اساسي انسان را كه نيازهاي روحي و معنوي او است بشناسد، وقتي قادر به شناخت نياز نباشد، قهراً پاسخ متناسب با آن نياز را نخواهد يافت. وجود انسان به اندازهاي پيچيده است كه پس از پيشرفتهاي چشمگير علوم انساني باز از او به عنوان موجود ناشناخته ياد كردهاند. تنها خدا كه آفريننده انسان است، از تمام خواستهها و كششهاي او آگاه ميباشد، و فقط قوانين الهي است كه ميتواند سعادت بشر را تأمين نمايد. مكتبي كه جهان را پوچ و بيهدف ميداند و انسان را حيوان سطح بالا تصور ميكند، هرگز نميتواند به پرسشهاي اساسي انسان پاسخگو باشد. انسان بي اعتقاد به معنويت تمام قدرتش را صرف خود خواهيها، خودپرستيها، افزونطلبيها، برتريطلبيها، استثمارها، نيرنگها و نيرنگبازيها ميكند.(1)
اگر دنياي امروز در حكومتش، در جنگ و صلحش، در اقتصاد و فرهنگش به بن بست رسيد، ريشه را در عدم رويكرد به معنويت بايد جستجو كرد به همين دليل حكومتهاي غيرالهي پايه فعاليتهاي خود را بر زور و سلطه قرار ميدهند، و براي هر كس همان را قائلند كه ميتواند با زور و ستم به دست آورد. چه وحشتناك است دنيايي كه بر اين طرز فكر پيريزي و اداره شود! ببينيد امروز آمريكا با تكيه بر قدرت و زور چه جنايتهاي هولناكي در جهان به ويژه در عراق و فلسطين انجام ميدهد. تاريخ پر است از جنايات و كشتار حاكماني كه معنويت را ناديده گرفته و به انسان، نگاه پودرستانه و ابزاري دارند.
پينوشتها:
1 - مرتضي مطهري، مجموعه آثار، ج 2، ص 37.
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.